در برخي ديگر از گفته ها آمده است: مقصود از طلوع خورشيد از مغرب، ظهور حضرت مهدي عليه السلام است. بدين معنا که حضرت مهدي عليه السلام، همان خورشيد است که در پايان عمر طولاني خويش، طلوع خواهد کرد.شيخ صدوق رحمه الله با ذکر سند از نَزالِ بنِ سَبْرَه روايت مفصلي نقل کرده که بخشي از آن اين چنين است: «اميرالمؤمنين علي بن ابيطالب عليه السلام براي ما خطبه خواند و بر خداي تعالي حمد و ثنا گفت و بر محمد و خاندانش درود فرستاد. آن گاه سه بار فرمود: اي مردم! پيش از آنکه مرا از دست بدهيد، از من پرسش کنيد...
پس افرادي برخاسته پرسش هايي مطرح کردند و آن حضرت جواب هايي فرمود تا اينکه در پاسخ به خروج «دابةالارض» فرمود:... سپس آن دابه سربلند کند و به اذن خداي تعالي همه کساني که بين مشرق و مغرب هستند، او را ببينند و اين بعد از آن است که آفتاب از مغرب خود برآيد. در اين هنگام توبه برداشته شود...
نَزال بنِ سَبْرَه گويد: به صعصعةبن صوحان گفتم: اي صعصعه! مقصود اميرالمؤمنين از اين کلام چه بود؟ صعصعة گفت: اي سبرة! آن کسي است که عيسي عليه السلام پشت سر او نماز ميخواند. او دوازدهمين امام از عترت و نهمين امام از فرزندان حسين بن علي عليه السلام است. او آفتابي استکه ازمغرب خود طلوع کند واز مابين رکن و مقام ظاهر شود و زمين را طاهر سازد و موازين عدالت را برپا کند و...». [5] .اشکال اين ديدگاه آن است که مطلب فوق در کلام معصوم عليه السلام نيامده است. علاوه بر آن در روايات، سخن از طلوع خورشيد از مغرب در رديف قيام حضرت مهدي عليه السلام ذکر شده است و اگر مقصود ظهور و خروج آن حضرت بود، نيازي به تکرار نداشت. [6] .
بنابراين به نظر ميرسد طلوع خورشيد از مغرب، حادثه اي است خارق العاده که پس از ظهور حضرت مهدي عليه السلام و در آستانه قيامت اتفاق خواهد افتاد.
اما بسيار بيشتر از آنچه در منابع روايي شيعه از آن سخن به ميان آمده، در کتابهاي اهل سنّت از آن ياد شده است:
1. نسائي در السنن الکبري از پيامبر اکرم صلي الله عليه وآله نقل کرده که فرمود: «لا تَقُومُ السّاعَةُ حَتّي تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِنْ مَغرِبِها...». [7] «هرگز قيامت بر پا نخواهد شد تا اينکه خورشيد از مغرب خود طلوع کند...»
2. طبراني در المعجم الکبير از همان حضرت نقل کرده است:
«اِنَّ السَّاعَةَ لا تَقُومُ حَتي يَکُونَ عَشْرُ آياتٍطُلُوعُالشَّمْسِمِنْمَغرِبِها...». [8] .
3. متقي هندي در کنزالعمال نقل کرده است: «لاتَقُومُ السَّاعَةُ حَتَّي تَطْلُعَ الشَّمْسُ مِن مَغْرِبِها فَاِذا طَلَعَتْ مِنْ مَغْرِبِها وَرَآها النّاسُ آمَنُوا اَجْمَعُونَ فَذلِکَ لايَنْفَعُ نَفْساً ايمانُها لَم تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قبلُ». [9] .
پی نوشت ها:
[1] کتاب الغيبة، ص 436، ح 426.
[2] همان، ص 435، ح 425.
[3] الارشاد، ج 2، ص 368.
[4] الارشاد، ج 2، ص 385.
[5] کمالالدين، ج 2، باب 47، ح 1.
[6] ر.ک: الارشاد، ج 2، ص 371، کشفالغمه، ج 2، ص 459.
[7] السنن الکبري، ج 6، ص 344.
[8] المعجمالکبير، ج 3، ص 171.
[9] کنزالعمال، ج 14، ص 206، ح 38646 و38639 و38411؛ همچنين ر.ک: تفسير القرطبي، ج 16، ص 130؛ تفسير ابن کثير، ج 1، ص 596.